آسیب‌های اجتماعی و داستان فاطمه شیخ زاده

آسیب‌های اجتماعی و داستان فاطمه شیخ زاده

فهرست این مقاله

همه چیز به هم ریخته فساد همه جا ریشه داره

توی این دنیا، اوضاع به حدی داغون شده که دیگه چیزی به اسم درست و غلط رو نمیشه پیدا کرد. فساد هر روز بیشتر توی زندگی‌ها ریشه می‌دازه، طوری که دیگه به نظر میاد یکی از اجزای اصلی زندگی شده. همه‌چیز به هم ریخته، و به جای این که هر روز با امید جلو بریم، روز به روز داریم بیشتر توی مرداب گم میشیم.

وقتی فساد همه جا رو گرفته

خب، وقتی می‌گم فساد، منظورم فقط فحشا و خرابکاری نیست. فساد به این معنیه که اخلاق، عزت نفس، احترام و همه اون چیزهایی که باید داشته باشیم از بین رفته. وقتی شرایط اقتصادی و اجتماعی به حدی می‌رسه که مردم فقط به فکر خودخواهی و تمایلات زودگذر هستن، فساد شروع میشه. همه دارن به هم ضربه میزنن و هیچ کسی به کسی نگاه نمی‌کنه. فساد حالا دیگه رفته توی تک‌تک لایه‌های زندگی‌ها.

 

فاطمه شیخ زاده 3

دخترا تو این خراب شده چی کار کنن؟

یه وقت‌هایی فکر می‌کنم این دخترهایی که توی این شرایط گیر میفتن، دیگه راه برگشتی ندارن. خب، وقتی از سمت خانواده و جامعه چیزی نمی‌بینی، وقتی هیچ حمایتی از هیچ‌جا نداریم، چه‌طور میشه از اشتباهات بزرگ و راه‌های تاریک فرار کرد؟ فساد دیگه یه روند شده، دیگه تبدیل به یه واقعیت روزمره شده. و درسته که یه مشت دختر بی‌توجه می‌رن توی این مسیر، ولی به نظر من اگه تو ذهنت یه ذره آدمیت و اصالت داشته باشی، نمی‌ذاری به راحتی بری توی این گنداب.

خانواده‌ها همه خوابن

مشکل اصلی همونجاست که خانواده‌ها دیگه قدرت و تاثیرگذاری ندارن. خود من توی خیلی از مواقع دیدم که بچه‌ها هیچ تربیت درستی ندارن و در نتیجه به راحتی افتادن توی دامی که حتی خودشون هم نمی‌دونن چطوری افتادن. نمی‌گم همه بچه‌ها، ولی وقتی یه دختر هیچ حمایتی از خونواده‌اش نداشته باشه و دنیا هم فقط یه سری بهونه بهش بده، نمی‌تونه هیچ راه دیگه‌ای رو انتخاب کنه جز این که خودش رو با همین کثافت‌ها تطبیق بده.

نه فقط دخترا، پسرها هم بی‌خیال نمیشن

اینکه فقط دخترا توی این مسیر می‌افتن اشتباهه. پسرها هم دقیقا همونقدر توی این فساد غرق میشن. چون آگاهیشون هم کمه، چون نگاهشون به زندگی تنها به یک وجه محدود شده. وقتی می‌بینن یه دختر به خاطر کمبود چیزهایی که نیاز داره، میره توی این مسیر، به جای کمک کردن، خودشون هم به همون شکل از این وضعیت بهره می‌برن.

پس کی باید ایستاد؟

دیگه وقتشه که این روند متوقف بشه. مردم این روزا از دست خودشون فرار می‌کنن، از دست دنیا فرار می‌کنن، ولی باید بدونیم که هیچ راهی جز مقابله با این وضعیت نداریم. فساد حالا دیگه جزئی از زندگی شده، ولی هیچ‌کدوم از ما مجبور نیستیم که توی این جریان راه بریم. نه برای خودمون، نه برای جامعه. باید یاد بگیریم که از این مسیر کشنده فاصله بگیریم. اگر آدمیت و اصالت داشته باشیم، اونوقت نه جامعه، نه فساد، هیچ کدوم نمی‌تونن ما رو به راه‌های غلط بکشن.

تصویر فاطمه شیخ زاده و چالش‌های زندگی او

فاطمه شیخ زاده

فاطی یکی از همون افرادیه که تو این جامعه با فساد درگیر شده و دیگه نمی‌تونه ازش بیرون بیاد. شرایط اجتماعی و محیطی، چیزی که از بچگی بهش داده شده و اینکه چطور دنیا رو میبینه، همه دست به دست هم داده تا از اصول و ارزش‌ها فاصله بگیره. اما این فقط تقصیر خودش نیست، وقتی که جو جامعه اینقدر فاسد باشه و اینقدر فشار رو روی آدم‌ها باشه، به راحتی می‌شه گرفتار شد. خیلی وقت‌ها هم نمی‌دونی که داری چطور غرق می‌شی، تا وقتی که دیگه خیلی دیر شده. فاطی از همون کسانیه که تو این شرایط، نه تنها خودش رو از دست داده، بلکه می‌بینی چطور به راحتی می‌ره تو مسیرهایی که دیگه برگشتنی نداره. این وضع، فقط یه هشدار به بقیه است که شرایط می‌تونه همینطور که فاطی و درگیر فساد رفتاری کرده، بقیه هم درگیر کنه، کسی که شاید از ابتدا هیچوقت نمی‌خواست به اینجا برسه.

خواستی لینک مقاله و بفرست برای دوستات با آیکن های پایین